مرکّب از: فلک + سان، پساوند تشبیه، مانند فلک. فلک وش: سالها قصد فلک داشت مگر جنبش رای فلک سان اسد. خاقانی. بود فلک جام رنگ و جام فلک سان روز ندانم که از کدام برآمد. خاقانی
مُرَکَّب اَز: فلک + سان، پساوند تشبیه، مانند فلک. فلک وش: سالها قصد فلک داشت مگر جنبش رای فلک سان اسد. خاقانی. بود فلک جام رنگ و جام فلک سان روز ندانم که از کدام برآمد. خاقانی
اداره کننده ملک. فرمانروایی کننده. فرمانروا: ناهید لهوگستر و برجیس دین پژوه کیوان شاه پرور و خورشید ملک ران. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 454). و رجوع به ملک راندن و ملک رانی شود
اداره کننده ملک. فرمانروایی کننده. فرمانروا: ناهید لهوگستر و برجیس دین پژوه کیوان شاه پرور و خورشید ملک ران. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 454). و رجوع به ملک راندن و ملک رانی شود
ملک ستاننده. ستانندۀ مملکت. کشورستان. مملکت گیر. ضبطکننده کشورها: جان بدهم و دل ندهم کاندر دل من هست مدح ملکی مال دهی ملک ستانی. فرخی. و ان یکاد همی خواند جبرئیل امین همی دمیدبر آن پادشاه ملک ستان. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 358). لشکرشکن و تیغزن و شیرشکار است دشمن شکن و مال ده وملک ستان است. امیرمعزی. همتت ملک بخش و ملک ستان تا به گیتی ده و ستان باشد. انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 138). ای ملک ستانی که ز درگاه تو برخاست هر مرغ که در عرصۀ ملکی به پر آمد. انوری (ایضاً ص 142). ای ملک ستانی که بجز ملک سپاری با تو ندهد فایده یک ملک ستان را. انوری (از آنندراج). جمله خموشان حکایت سرای ملک ستانان ولایت نمای. خواجوی کرمانی (روضهالانوار چ کوهی کرمانی ص 23). جهانگشای جوان بختیار دولتیار بلندمرتبۀ تاج بخش ملک ستان. عبید زاکانی
ملک ستاننده. ستانندۀ مملکت. کشورستان. مملکت گیر. ضبطکننده کشورها: جان بدهم و دل ندهم کاندر دل من هست مدح ملکی مال دهی ملک ستانی. فرخی. و ان یکاد همی خواند جبرئیل امین همی دمیدبر آن پادشاه ملک ستان. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 358). لشکرشکن و تیغزن و شیرشکار است دشمن شکن و مال ده وملک ستان است. امیرمعزی. همتت ملک بخش و ملک ستان تا به گیتی ده و ستان باشد. انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 138). ای ملک ستانی که ز درگاه تو برخاست هر مرغ که در عرصۀ ملکی به پر آمد. انوری (ایضاً ص 142). ای ملک ستانی که بجز ملک سپاری با تو ندهد فایده یک ملک ستان را. انوری (از آنندراج). جمله خموشان حکایت سرای ملک ستانان ولایت نمای. خواجوی کرمانی (روضهالانوار چ کوهی کرمانی ص 23). جهانگشای جوان بختیار دولتیار بلندمرتبۀ تاج بخش ملک ستان. عبید زاکانی
مانند فلک. به روش فلک. به شیوۀ فلک: فلک وار می شد سری پرشکوه گهی سوی صحرا گهی سوی کوه. نظامی. در قامت خویش بین فلک وار پس قیمت خویشتن نگه دار. نظامی. فلک وار با هرکه بندد کمر بر آب افکند چون زمینش سپر. نظامی
مانند فلک. به روش فلک. به شیوۀ فلک: فلک وار می شد سری پرشکوه گهی سوی صحرا گهی سوی کوه. نظامی. در قامت خویش بین فلک وار پس قیمت خویشتن نگه دار. نظامی. فلک وار با هرکه بندد کمر بر آب افکند چون زمینش سپر. نظامی